دانش مهمی که ایرانیها زودتر از انگلیسیها به ثبت رساندند
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۵۶۱۹۸
به گزارش همشهری آنلاین، چین کشور عجیبی است؛ کشور اژدها و ققنوس، کشور خاقانها و دهقانها، سرزمین دیوار بزرگ، صحرای بزرگ گبی، دشتهای پربرف منچوری، رودهای آبی و زرد، کوهستانهای رازآلود تبت و مزارع حاصلخیز جنوب، کشور حکیمان و خردمندان و فرزانگان، کشوری که کاغذ، اسکناس، چاپ، باروت، قطب نما، چای، ابریشم، بستنی و دایرهالمعارف را به جهانیان هدیه داده، سرزمینی با سابقه دو مکتب فلسفی کاملا متفاوت کنفوسیوس و لائوتسه که عاقبت سرنوشتی دیگر پیدا کرد و تفسیری جدید از کمونیسم به دست داد، اما چین در تاریخ جرمیابی و کارآگاهی هم نقش زیادی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین بار چینیها بودند که به ارزش اثر انگشت پی بردند و در معاملات خود از ثبت اثر انگشت شست در پای برگههای معاملاتی یا محضری استفاده کردند. در سفرنامههای گردشگران اروپایی که در قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی به شرق دور سفر کردهاند، میخوانیم که در چین طلاقنامهها با اثر انگشت شوهر رسمیت پیدا میکند و در یتیمخانهها برای کوکان سرراهی برگههایی تهیه میشد که در آنها اثر انگشتان کودک ثبت میشد.
در معبدی در کیوتو، یک سند رسمی بین امپراتور چین و ژاپن هست متعلق به سال ۱۷۶۰ که هر دو امپراتور در زیر معاهده اثر انگشتشان را با دو رنگ جوهر قرمز و مشکی ثبت کردهاند. با این حال، هیچ گزارش مستندی در دست نیست که بدانیم چینیها از چه تاریخی و چگونه به اهمیت اثر انگشت پی برده بودند و آیا در کار تحقیقات پلیسی و جنایی هم از این کشف استفاده میکردند یا نه؟
در عوض، چیزی که در تاریخ ثبت شده است، مشاهدات دو انگلیسی است که هر دو تقریبا همزمان تحت تاثیر ایده چینیها قرار گرفتند و طی نامههایی خواستار استفاده از این کشف در کشور خودشان شدند. داستان امروزی اثر انگشت را باید از دو طرف مرزهای چین شروع کرد، یکی در بنگال هند و دیگری در کیوتوی ژاپن.
اجازه بدهید از ارتفاعات جانی پور در بنگال شروع کنیم. تابستان گرم سال ۱۸۷۷ و مردی که با وجود جوانی، بیماری مالاریا از پا درش آورده و با چشمانی گود رفته دارد خطاب به اداره زندانهای بنگال یک نامه تاریخی را مینویسد: «بدین وسیله روش تازهای را به منظور تشخیص هویت اشخاص حضورتان معرفی میکنم.
این شیوه عبارت است از ثبت اثر انگشت سبابه و میانی بر کاغذ؛ ذکر این دو انگشت صرفا برای تفهیم مطلب است. برای این کار، جوهر معمولی استامپ کافی است و روش انجام این کار، دشوارتر از کوبیدن یک مهر اداری نیست. من این کار را بارها آزمایش کردهام ...» ویلیام جی. هرشل - کارمند وزارت مستعمرات بریتانیا - البته خیلی بیشتر از «بارها» روی اثر انگشت آزمایش کرده بود. و دقیقا ۱۹ سال روی خطوط انگشت وقت گذاشته بود.
اولین بار در سال ۱۸۵۸ هرشل تحت تاثیر بازرگانهای چینی، یک پیمانکار هندی را مجبور کرده بود زیر برگه قراردادش را انگشت بزند. بعد از آن، کمکم هرشل متوجه ارزش اثر انگشت و تفاوت اثر انگشتهای افراد مختلف شده بود. او اثر انگشتهای خودش و تقریبا تمام هندیهایی را که میشناخت در یک دفترچه جمع کرده و اسم این دفترچه را هم گذاشته بود «خطوط زگیلی شکل.» (papillary lines)
هرشل از روش بررسی اثر نگشت یک بار هم استفاده کرده بود. ماجرا از این قرار بود که سربازان هندی بازنشسته از نظر اروپاییها همگی شبیه به هم بودند و معمولا هنگام پرداخت مستمری بازنشستگی برای اداره مستعمرات مشکل درست میکردند.
گاهی یک نفر با چند اسم مراجعه میکرد، گاهی هم کسی بعد از دریافت حقوق دوباره میآمد و ادعا میکرد که حقوق نگرفته است. هرشل در سال ۱۸۶۲ مشکل را این طوری حل کرد که هر ماه هر سرباز هندی بازنشسته بعد از دریافت حقوق، جلوی اسمش در دفتر ثبت اسامی باید اثر دو انگشت شست و سبابه را مهر میکرد. این طوری مشکل کاملا حل شده بود.
کشف متفاوت بودن اثر اگشت هاهرشل بعد از این باز هم ۱۴ سال تحقیق کرده و اثر انگشت جمع کرده و فهمیده بود که اثر انگشت هر فردی با دیگران تفاوت دارد و در طول سالیان هم تغییر پیدا نمیکند. هرشل درباره علت این موضوع البته نظری نداشت.
براساس تجربه سالها تحقیق، هرشل در نامهاش پیشنهاد داده بود که اثر انگشت افراد را در مواقع مختلف ثبت کنند و آنها را با هم تطبیق بدهند. در آن روزها یک دادگاه پرسر و صدا در لندن انجام میشد. یک لرد ثروتمند انگلیسی مرده بود و سر وراثت او جنجالی درگرفته بود. پسرش سالها بود که ناپدید شده بود و حالا کسی ادعا میکرد که پسر گمشده اوست.
ویلیام هرشلاین فرد که عاقبت معلوم شد یک کلاهبردار استرالیایی است، شهودی هم داشت و همین مسأله، تصمیمگیری را برای دادگاه سخت میکرد. این دادگاه جنجالی از ۱۸۶۶ تا ۱۸۹۴ طول کشید. هرشل در نامهاش به همین دادگاه اشاره کرد و روش خودش برای حل معما را هم پیشنهاد داد: «... فیالمثل، اگر راجر تچ بورن (پسر همان لرد ثروتمند) وارد ارتش شده بود و از وی اثر انگشت گرفته شده و اثر انگشتش نگهداری میشد، دادگاه او چند دقیقه بیشتر طول نمیکشید...»
هرشل در ادامه، خاطرهای را نقل کرده بود که زندانی شماره ۱۳۰۲ زندانی در جانی پئر را همسلولیهایش کشته بودند و تا مدتی موفق شده بودند با حاضر گفتن به جای او در موقع سرشماری، این قتل را مخفی نگه دارند اما او عاقبت توانسته بود با توجه به ثبت اثر انگشت زندانیها این معما را حل کند.
مدتی بعد از این ماجراها هرشل نامه ای به رئیس انگلیسی اداره زندان های بنگال نوشت، نامه این بود: «با توجه به عنایات خاص جنابعالی، اجازه دهید سوال کنم که آیا می توانم انگشتنگاری را در زندانها انجام بدهم یا خیر؟» ضمیمه نامه هم دفترچه هرشل بود که مجموعه ۱۹سال جمعآوری اثر انگشت را شامل میشد.
آقای رئیس بعد از دریافت نامه، تحقیقی درمورد هرشل انجام داد و متوجه بیماری سختش شد. او نامه را به حساب حال بد هرشل گذاشت و ۲۰ روز بعد جواب نامهاش را با یک احوالپرسی و آرزوی سلامتی ساده فرستاد. جواب نامه، هرشل را به افسردگی مبتلا کرد.
اثر انگشت در کیوتوسه سال بعد از نامه هرشل، دومین نامه تاریخی درباره اثر انگشت نوشته شد. شماره ۲۸ اکتبر ۱۸۸۰ مجله معروف «طبیعت» (Nature) نامهای را از یک پزشک انگلیسی که در یک بیمارستان در کیوتو درس میداد، منتشر کرد.
شروع این نامه این طوری بود: «من به سال ۱۸۷۹ در ژاپن قطعاتی از سفال مربوط به عهد باستان دیدم که اثر انگشت سازندهاش روی آن توجهم را جلب کرد. معلوم بود که این آثار انگشت از زمانی که شیء سفالین مورد بحث هنوز نرم و تازه بوده، به جا مانده است. این موضوع مرا بر آن داشت که چند مورد انگشتنگاری انجام دهم و بررسی و مطالعه همهجانبهای درمورد آن انجام دهم ...»
دکتر هنری فولداس - پزشک اسکاتلندیای که برای تدریس به کیوتو رفته بود - دیده بود که در ژاپن رسم است مردم بعد از ساختن خانه جدید، روی در خانهها اثر کف دستشان را با رنگ سرخ نقش میکنند یا در مهمانخانهها اگر کسی مهر خودش را به همراه نداشت، زیر قبض رسید یا نامهرا با انگشت مهر میکند.
هنری فولداسآیا او تحت تاثیر همان کوزه شکسته چنین تحقیقی را شروع کرده بود؟ یا دیدن این صحنهها بر او هم اثر گذاشته بود؟ جواب این سوال را نمیدانیم؛ همان طور که نمیدانیم او چگونه ظرف یک سال توانست صدها اثر انگشت جمع بکند که در نامهاش به مجله، از تغییر نکردن اثر انگشت افراد سخن بگوید.
تنها چیز مطمئنی که میدانیم، این است که فولدس کار هرشل را ندیده بود؛ چون نوشته دکتر فولدس را چند روز بعد، هرشل که حالا به وطنش برگشته بود خواند و با عصبانیت نامه دیگری برای همان مجله نوشت که او ۲۰ سال قبل از فولدس آزمایشهایش را شروع کرده بوده. نامه هرشل واکنش فولدس را به همراه داشت.
ظرف پنج سال آینده، این دو نفر حجم عظیمی از نامهنگاریها را به نخست وزیران انگیس، وزیر کشور، وزیر علوم و حتی دانشمند معروف چارلز داروین نوشتند تا اثبات بکنند خودشان اولین کسی هستند که خاصیت جادویی اثر انگشت را کشف کردهاند. با این حال، در زمانی که این دو نفر سرگرم نامهنگاری بودند، یک پزشک دیگر به نام دکتر فرانسیس گالتون توانست با سخنرانی در مجامع علمی این کشف را به نام خودش ثبت بکند؛ کشفی که از اصل متعلق به چینیها بود.
۵۶۲ سال قبل در تبریزدیدیم که کاشف واقعی اختصاصی بودن اثر انگشت چینیها بودهاند و کسانی که به عنوان کاشف این ماجرا در تاریخ مطرح شدهاند، در واقع کسانی بودهاند که این کشف چینیها را مکتوب کردهاند. اما باز هم اگر بنا بر همین باشد، یک ایرانی خیلی زودتر از دانشمندان انگلیسی کار این ثبت را به انجام رسانده است. خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر مقتول مغولها نخستین کسی بوده که ماجرای ثبت اثر انگشت بر کاغذ و مشابه نبودن خطوط انگشتهای افراد را ثبت کرده است.
خواجه رشیدالدین که در سال ۷۱۷ قمری یا ۱۳۱۸ میلادی کشته شده، در کتاب معروفش، «جامعالتواریخ» آورده است: «... در کاتی (شهری در چین) متداول است که هنگام امضای قراردادها باید اثر انگشت دو طرف قرارداد در زیر آن گذاشته شود ...» و بعد بلافاصله اضافه کرده است: «... زیرا تجربه نشان میدهد که هیچ دو نفری نیستند که انگشتان کاملا یکسان داشته باشند.» و این حدودا ۵۶۲ سال قبل از نامه فولدس به «نیچر» است.
خواجه رشیدالدین مثل ابنسینای همدانی پزشک بود و اصلا از پزشکی به مناصب و مشاغل بعدی رسید؛ به این شکل که چون او بهترین پزشک ایران در زمان خودش بود، اول پزشک مخصوص غازان خان مغول و بعد وزیر شد. خواجه سابقه وزارت دو سلطان مغول، غازان خان و الجایتو را دارد که هر دوی این سلطانهای مغول، مسلمان شدند و دومی اسم محمد خدابنده را هم برای خودش انتخاب کرد.
خواجه رشیدالدین فضلالله همدانیآنچه در تاریخ به نام «اصلاحات غازانی» نامیده میشود، کار خواجه رشیدالدین است که وزیر غازان بود. او وضعیت نظام اقتصادی را درست کرد، بیمارستانهای کشور را توسعه داد، جادههای جدید کشید، ... و دستور ساخت بناهای خیریه و عامالمنفعه زیادی را داد.
گنبد سلطانیه در زنجان که بزرگترین گنبد خشتی جهان است، فقط یکی از این بناهاست. خواجه رشیدالدین یک دانشگاه هم ساخت. دانشگاه «ربع رشیدی» در حاشیه تبریز که فقط ۶هزار دانشجوی غیرایرانی داشت و در کتابخانهاش ۶۰ هزار کتاب وجود داشت و در دوران خواجه اهمیتی به اندازه جندیشاپور یا نظامیه بغداد پیدا کرد.
ربع رشیدی شهری کوچک بود شامل کتابخانه، مدرسه، مسجد، دارالایتام، حمام، مهمانسرا، بیمارستان، مدارس عالی و کارگاههای صنعتی. چون این دانشگاه شامل چهار دانشکده بود که در چهارطرف آن قرار داشت، اسم «ربع» از همینجا (از لغت رابع عربی) آمد. اسنادی که از ربع رشیدی به جا مانده، نشاندهنده سیستم آموزشی پیشرفته این دانشگاه است که در آن برای اولین بار در تاریخ، بحث بیمه کارکنان و استادان دانشگاه تعیین شده است.
به جز اینها، خواجه ۲۴ عنوان کتاب هم نوشته است که مهمترینشان «جامعالتواریخ» است. این کتاب تاریخ خواجه از این جهت اهمیت دارد که چون تمام اسناد و نوشتههای دولتی عصر مغول در اختیار مولفش بوده و خود خواجه هم به منابع اصلی مراجعه میکرده، این کتاب مهمترین منبع برای تاریخ اقوام و حکومتهای ترک و مغول است.
در حقیقت جامعالتواریخ نخستین دوره کامل تاریخ و جغرافیای آسیاست که با استفاده از وسایل و منابعی ترتیب داده شده است که تا آن زمان در اختیار هیچ کس قرار نگرفته بود. به علاوه که این اثر نکاتی دارد، نظیر همین قضیه اثر انگشت که در تاریخ علوم هم اهمیت دارند.
کشفی که قبلا کشف شده بوددر ابتدای گزارش خواندید که تاریخ انگشتنگاری خیلی روشن و کامل نیست و سابقهاش به سالها قبل برمیگردد، حتی طبق بعضی اسناد این روش از دوران باستان در بین انسانها رایج بوده. با اینکه کشف این نکته باعث شگفتی دانشمندان امروزی شده اما تا آنجا که مدارک تاریخی نشان میدهند، در خاور دور از زمانهای خیلی دور مردم به اختصاصی بودن اثر انگشت آگاهی داشتند؛ برای مثال طبق قانون «تای هو» در چین باستان، شوهر میتوانست به یکی از دلایل هفتگانه (عدمتمکین، نازایی، خیانت، حسد، جذام، پرحرفی و سرقت) همسرش را طلاق بدهد و در این قبیل مواقع، باید شخصا طلاقنامه را نوشته و به همسر خود میرساند.
حالا اگر سواد کافی برای نوشتن طلاقنامه را نداشت، شخص دیگری طلاقنامه را مینوشت و او باید پایین برگه طلاق نامه را انگشت میزد. برخی از بازرگانان چینی هم قالبی از خطوط برجسته سرانگشت خود را به صورت مهر سفالی تهیه کرده و نزد شخصی امین میگذاشتند تا اگر در غیابشان سندی به آنها نسبت داده شد، شخص امین با مقایسه اثر انگشت روی سند و مهر مذکور بتواند به اصالت یا جعلی بودن آن پی ببرد.
حدود ۱۲ قرن پیش در چین، هنگام پرداخت وام به اشخاص اثر انگشت وامگیرنده و گواهان در سند وام اخذ میشد. حتی در چند مورد دانشمندان در اروپا و آمریکای قدیم هم به آثار انگشت رسیدهاند. کشف لوح سنگی مربوط به چندصد سال قبل در کنار دریاچه «کجم کوجیک» در منطقه «نواسکاتیا» در کشور کانادا که اثر خطوط کف دست و نوک انگشتان روی آن حکاکی شده است و همچنین اشکال حجاری شده خطوط برجسته سرانگشتان بر دیوار سنگی قبری در جزیره «گاورانیس» در ایالت «بریتانی» فرانسه، مدارکی هستند که این فرضیه را تایید میکنند.
در مورد اخیر در سال ۱۸۳۹ در جزیره «گاورانیس» قبر کهنهای کشف شد که روی دیوارهای سنگیاش اشکال و لوحهای عجیبی به شکل مار و کمان و انگشت حک شده بود. با اینکه در آن زمان کسی به راز این نقوش عجیب پی نبرد، اما امروزه میدانیم که این شکلها، طرحهای اشکال و برجستگیهای سرانگشت است.
با وجود همه اینها، استفاده از اثر انگشت به عنوان وسیله تشخیص هویت در جرمیابی، موضوعی تازه است که اولین بار در دهه ۱۸۵۰ ویلیام جی. هرشل، کارمند وزارت مستعمرات بریتانیا، پیشنهاد داد که از ثبت اثر انگشت برای تعیین هویت اشخاص استفاده کنند.
نامه او به رئیس اداره زندانهای بنگال، سه سال بعد توسط دکتر هنری فولدس، پزشک اسکاتلندی شاغل در ژاپن که مقالهای برای مجله معروف «نیچر» نوشت، تکرار شد. درگیریهای این دو نفر بر سر ثبت کشفی که قرنها قبل از این دو نفر مورد استفاده قرار میگرفت، باعث شد که پلیس اسکاتلندیارد، هر دو نفر را شیاد و حقهباز بداند و روش پیشنهادی آنها برای تعیین هویت، یعنی انگشتنگاری جدی گرفته نشود.
اولین نمایشگاه بینالمللی تاریخاولین نمایشگاه بینالمللی تاریخ، سال ۱۸۵۱ در لندن برگزار شد. چارلز داروین، پدربزرگ داروین معروف، ملکه ویکتوریا را راضی کرده بود تا اجازه دهد مجموعهای از اختراعات و اکتشافات دانشمندان در کنار هم به نمایش در بیاید. موفقیت این نمایشگاه، باعث شد تا برگزاری نمونههای بعدی آن هم ادامه پیدا کند.
آن نمایشگاهی که به داستان ما مربوط است، نمایشگاه بینالمللی سال ۱۸۸۴ بود که در هایدپارک لندن برگزار شد و در گوشهای از آن، غرفهای واقع شده بود که تستهای مختلف سلامتی را انجام میداد. نتایج تستهایی مثل وزن، قدرت دید، قدرت شنوایی، ظرفیت ششها، نیروی ماهیچههای دست، میزان عکسالعمل اعصاب و... نتایج تستهای سلامتی روی کارتهایی به دست مراجعهکنندگان داده میشد. نکته جالب این بود که همه این خدمات رایگان بود.
فرانسیس گالتونمسوول این غرفه، پزشکی بود به نام فرانسیس گالتون که مدتها بود کار طبابت را کنار گذاشته بود. گالتون، از جهانگردی شروع کرده و به ژنو، بوداپست، بلگراد، برلین و آتن، به استانبول سفر کرده بود. حتی برای پیدا کردن سرچشمههای نیل با بالن هم پرواز کرده ویا با یک کشتی بادبانی به آفریقای جنوبی رفته و در آنجا با مردان قوم عجیب بوش مدتی زندگی کرده بود.
هرچند همه این ماجراجوییها مانع از آن نشد که گالتون ۹۰ سال عمر کند. گالتون به خاطرهمین سفرهایش با دانشمندان مختلف اروپا آشنا شده بود. این سفرهای دور و دراز، شهرت زیادی برای گالتون در مجامع علمی به همراه آورده بود و به این ترتیب خانه او در لندن، خیابان راتلند گیت، شماره ۴۲، پاتوق همیشگی پزشکها، جغرافیدانها، زیستشناسها، انسانشناسها و فیلسوفها بود.
در میان همه این علوم، گالتون خودش به انسانشناسی بیشتر از بقیه علاقه و توجه نشان میداد. البته مطالعه کتاب «اصل انواع» پسرعمهاش چارلز داروین، این علاقه را بیشتر کرده بود. او دوست داشت بداند که چه خصوصیاتی از آدمی توسط مساله وراثت تعیین میشود.
سر فرانسیس گالتون در تصویری شبیه متهمانآن غرفه کوچک گوشه هایدپارک، در نمایشگاه بینالمللی ۱۸۸۴ هم برای همین بود. در آنجا گالتون از تمام کارتها یک نسخه دوم تهیه میکرد که برای بانک اطلاعاتی شخصی خودش بود تا شاید بعدا با مقایسه عددها، به نکته جدیدی برسد.
در سال ۱۸۸۴ که گالتون مطالعاتش را برای توجه به نقش وراثت انجام میداد، آلفونس برتیون (مبدع روش «آنتروپومتری» یا تنسنجی در تشخیص هویت) هنوز یک منشی ساده در اداره پلیس سورته پاریس بود و گالتون خبری از او نداشت.
شمارهای از نشریه طبیعت(نیچر) که نامه دکتر فولداس در آن منتشر شداما وقتی در ۱۸۸۸ خبر موفقیت برتیون و روش اندازهگیری اندامهایش منتشر شد، گالتون بلافاصله به پاریس رفت و از روش کار برتیون و دستیارانش بازدید کرد. در این بازدید گالتون به روش برتیون علاقهمند شد و از آنجا که عادت نداشت هرگز سر یک کار و یک موضوع بماند، به ماجرای تعیین هویت علاقه پیدا کرد. اینجا بود که حافظه دقیق گالتون به یاری خودش و تاریخ علم جرمیابی آمد. او به یاد آورد که در سال ۱۸۶۱ مقالهای در مجله «نیچر» منتشر شده بود که به همین ماجرای تعیین هویت، منتها با روش دیگری پرداخته بود.
کشفی مهم ترگالتون نامهای به «نیچر» نوشت و آدرس دکتر فولدش را گرفت. به طور اتفاقی نشانی محل سکونت هرشل را هم پیدا کرد. سراغ هر دو نفر رفت. فولدس که فکر میکرد این یکی هم آمده تا کشف او را بدزد، با گالتون همکاری نکرد اما هرشل که دیگر پیر و ناتوان شده بود و تنها امیدش همین بود که باورش کنند، گالتون را به خانهاش دعوت کرد و تمام آثار انگشتی را که در طول ۲۱ سال خدمت در بنگال هند جمع کرده بود به دست او سپرد.
گالتون آثار انگشت جمعآوری شده توسط هرشل را به کمک علم ریاضی بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و به این نکته پی برد که این امکان که دو نفر دارای اثر انگشت یکسان باشند، یک به ۶۴ میلیارد است و عملا احتمال اینکه بتوان دو اثر انگشت یکسان در دنیا پیدا کرد وجود ندارد.
شیوه سنتی بایگانی و بررسی اثر انگشت، لندن، 1906گالتون خودش ده سال به جمعآوری ابعاد بدن انسانها پرداخته بود و طبیعتا به روش برتیون نزدیکتر بود. اما بعد از انجام آن محاسبات، فهمید که روش ثبت اثر انگشت، از روش خودش و برتیون بهتر و موثرتر است. روز ۲۵ می۱۸۸۸ گالتون در انجمن انسانشناسی سلطنتی سخنرانی داشت. با اینکه تا زمان سخنرانی هنوز محاسبات ریاضی او تمام نشده بود اما در سخنرانیاش که اختصاص به تشریح روش برتیون داشت، به این موضع اشاره کرد که روش دیگری هم برای تعیین هویت وجود دارد که احتمالا موثرتر است.
این سخنرانی، تاریخ جرمیابی را عوض کرد، چرا که جایگاه علمی و اعتبار گالتون باعث میشد دیگر هرشل و فولدس شیاد تلقی نشوند. سالهای بعدی عمر گالتون، تماما به همین ماجرای اثر انگشت و نحوه استفاده از آن در تعیین هویت اختصاص داشت. مشکل اصلی گالتون این بود که روش برتیون، دسته بندی داشت ولی برای اثر انگشت، چنین دستهبندیای ارائه نشده بود.
به همین دلیل هم هنوز نمیشد از اثر انگشت در تعیین هویت استفاده کرد، چرا که بر فرض از همه خلافکارهای لندن هم اثر انگشت تهیه میشد، تطبیق دوباره این اثر انگشتها با اثر انگشت یک دستگیرشده جدید، وقت بسیار زیادی میبرد و عملا مانع کشف جرم میشد.
دسته بندی اثر انگشتهابرای همین گالتون به دنبال ابداع روشی برای طبقهبندی آثار انگشت اشخاص بود که قبل از اتمام این کار، عمرش به پایان رسید. کاری که گالتون قبل از مرگش توانست انجام بدهد، این بود که نقوش سرانگشتان را به سهدسته کلی کمانی (آرچ)، کیسهای (لوپ) و پیچی (ورل) تقسیم کرد. این دستهبندی اول بود. بعد باید در هر کدام از این گروههای سهگانه، دستهبندیهای ریزتری را ارائه میکرد. گالتون تا سه مرحله دستهبندی پیش رفت و در سال ۱۸۹۱ کتابش را با نام «اثر انگشت» منتشر کرد.
بعد از گالتون، «سر ادوارد ریچارد هنری» که با ویلیام هرشل در هندوستان کار کرده و بعدها رئیس شهربانی لندن شده بود، روش طبقهبندی آثار انگشت گالتون را تکمیل کرد. این روش که به روش «هنری – گالتون» معروف است، از سال ۱۸۹۷ ابتدا در هندوستان - که در آن زمان مستعمره انگلیس بود - مورد استفاده قرار گرفت و در سال ۱۹۰۱ از طرف «اسکاتلندیارد» در انگلستان پذیرفته شد و به تدریج در اکثر نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفت.
نکته جالب اینجاست که بدانید همین روش طبقهبندی هم اقتباس از چینیهاست. در همان سالهایی که هرشل و دکتر فولدس علیه هم نامهنگاری میکردند، در کشور چین، یک سند قدیمی در مورد فروش یک قطعه زمین، به دست یک باستانشناس آلمانی افتاد.
تقسیم بندی اصلی اثر انگشت، روش هنری-گالتوندر پای این سند اثر انگشت شخصی به نام «مادر چوئن» ثبت شده بود. رابرت هیندل، باستانشناس آلمانی که اتفاقا در زمینه علوم تجربی هم دستی داشت، از روی این سند، قدمت انگشتنگاری در خاور دور را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که در سالهای ۹۰۶ تا ۶۱۸ قبل از میلاد، در چین از آثار انگشت برای تشخیص هویت استفاده میشد.
او و دوستانش برای کشف روش استفاده چینیها از اثر انگشت، تحقیقات مفصلی کردند که نتیجه آن در سال ۱۸۸۶ در یک روزنامه آلمانی چاپ شد و سیستم طبقهبندی چینیها در مورد اثر انگشت را توضیح میداد. امروزه بعضی محققها میگویند گالتون از این مقاله استفاده کرده بوده و سیستم طبقهبندیاش را از چینیها گرفته.
با این تفاسیر حقیقت کشف انگشتنگاری هرچه که باشد و شما هر کسی را که کاشف و مبدع این روش طبقهبندی بدانید، امروزه اکثر کشورهای جهان از جمله ایران در طبقهبندی و بایگانی آثار انگشتان از روش هنری- گالتون استفاده میکنند. تنها منطقه دنیا که از این روش استفاده نمیکند، آمریکای لاتین است که روش منحصربهفرد خودشان را دارند.
شیوه مهم در آرژانتیندر اواخر قرن نوزدهم یوهان وستیش، استاد جرمشناسی اهل آرژانتین نخستین کسی بود که از زندانیان برای تشخیص هویت آنها انگشتنگاری به عمل آورد. وی در سال ۱۸۹۱ برای اولینبار در دنیا، روشی را برای طبقهبندی آثار انگشتان ابداع کرد که هنوز هم در کشورهای آمریکای لاتین (اسپانیولی زبان) رایج است.
یک کارت ثبت اطلاعات متهمان اداره مرکزی پلیس رم، 1927این روش به دلیل عدم رواج زبان اسپانیولی در سایر نقاط دنیا، نتوانست در کشورهای بیشتری رواج پیدا کند. در سال ۱۸۹۲ یک بازرس پلیس آرژانتینی به نام «آلوارز» که معاون و دستیار «وستیش» بود، توانست از روی آثار انگشت خونآلود موجود بر روی در کلبه (محل وقوع جرم) مردی را که متهم به قتل فرزندانش بود، تبرئه کرده و قاتل اصلی را که همسر وی بود، شناسایی کند.
این کشف در جلب توجه مردم آن زمان به اهمیت اثر انگشت در کشف جرایم تأثیر بسزایی داشت. انگشتنگاری به شکل امروزی آن تا زمان مرگ «آلفونس برتیون» در سال ۱۹۱۴ مورد استفاده قرار نگرفت، زیرا برتیون این روش تازه را رقیب تنسنجی اختراعی خودش میدانست. همینطور هم بود، چون پذیرش انگشتنگاری از سوی اسکاتلندیارد باعث منسوخ شدن سیستم تنسنجی آلفونس برتیون شد. با این وجود جالب است که عدهای از فرانسویها آلفونس برتیون را کاشف انگشتنگاری میدانند!
کد خبر 783469 منبع: همشهری سرنخ برچسبها تاریخ - باستان شناسی انگلیس آرژانتین خبر مهم تشخیص هویت انگشت نگاری ژاپن چین تاریخ جهانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تاریخ باستان شناسی انگلیس آرژانتین خبر مهم تشخیص هویت انگشت نگاری ژاپن چین تاریخ جهان نمایشگاه بین المللی مورد استفاده قرار خواجه رشیدالدین ثبت اثر انگشت اثر انگشت ها اولین بار اثر انگشت طلاق نامه انگشت نگاری اثر انگشت تعیین هویت آثار انگشت تشخیص هویت دو نفر دسته بندی طبقه بندی جرم یابی نامه اش نامه ای چینی ها آن زمان سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۵۶۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در اوج تجربه بودم/کاش زودتر میگفتند!
ایسنا/اصفهان بازیکن اسبق تیم ملی واترپلو تجربه را از اصلیترین فاکتورها در کسب نتیجه این رشته دانست که او در اوج تجربه و آمادگی ورزشیاش به فاصله یک ماهه از مسابقات آسیایی با اتفاقی ناخوشایند در مسیر تنها هدف باقی مانده ورزشیاش مواجه شد. در حالی که به عقیده او همه شرایط برای کسب نتیجه تیم ملی در آسیا فراهم بود.
واترپلو، ورزشی سرعتی - قدرتی و کاری تیمی و با آمادگی جسمانی بالا محسوب میشود که علاوه بر قدرت بدنی به مهارتهایی چون حل مسئله در لحظه و ارتباط قوی اجتماعی و گروهی نیاز دارد. موضوعی که بازیکنان این رشته به مرور و با گذر زمان در آن ماهر خواهند شد و میتوان گفت از حدود رده ۳۰ سال به بعد توانایی راهبری در تیم را خواهند داشت.
ویدیو/ ملیپوش واترپلو که پس از طلسمشکنی حذف شد!
نیما خوشبخت، واترپلوئیست ملیپوش اصفهانی را میتوان از جمله این مهرههای تاثیرگذار دانست که میتواند با تکیه به تجربه و تکنیک نتیجه بازی را تغییر دهد. او از ۱۶ سالگی به تیم ملی جوانان راه یافت و همان سال هم در رده سنی جوانان قهرمان آسیا شد. او همچنین در تیمهای باشگاهیاش نیز خوش درخشید و عناوین متعددی کسب کرد.
خوشبخت پس از یک دوری پنج ساله از تیم ملی دوباره به جمع ملیپوشان برگشت، اما بازیکن باسابقه تیم ملی واترپلو با یک حذف ناگهانی رقابتهای آسیایی را از دست داد.
موضوعی که شاید هر ورزشکاری را یک ماه مانده به شروع مسابقات شوکه کند، میگوید اگر از قبل شروع تمرینات دعوتش نمیکردند، بهتر بود و در اوج آمادگی و تجربه از تیم ملی کنار گذاشته شده است، در حالی که با حمایتهای مسئولان از این رشته همه چیز برای نتیجه گرفتن آماده بود و با تصمیمات بهتر میشد نتیجه دیگری در آسیا رقم زد.
ایسنا به همین بهانه با نیما خوشبخت درباره شروع زندگی ورزشیاش تا دوران ملی او همصحبت شد.
او درباره شروع داستان خوشبخت و واترپلو به ایسنا گفت: به واسطه میلاد ناظمی که یکی از قهرمانان اسبق واترپلو بهشمار میرود و در تیم ملی فعالیت داشته است، علاقهمند به شنا شدم. تا ۱۱ سالگی در تیم شنا اصفهان بودم و به خاطر اینکه شنا برای من خستهکننده شده بود، وارد ورزش گروهی هیجانی واترپلو شدم. سال اولی که پا به عرصه تیم اصفهان گذاشتم از مسابقات قهرمانان کشوری حذف شدم، اما در سال بعد به عنوان بازیکن اصلی مسابقات کشوری اعزام و از آنجا بود که در ۱۳ سالگی وارد تیم ملی شدم.
درسن ۱۵ سالگی به اردوی تیم ملی دعوت شدم و در مسابقات آسیایی اندونزی جاکارتا قهرمان جهان شدیم.
در مسابقات جهانی آمریکا کسب مقام نوزدهم، مسابقات قهرمانان آسیا در چین کسب مقام دوم، با چهار بار شرکت در باشگاه آسیا درتیمهای مختلف کسب مقام اول تا سوم، ساحلی آسیایی مقام دوم را کسب کردیم.
بازیکن ملیپوش واترپلو با یادآوری طلسمشکنی واترپلو و رسیدن به سکو دوم آسیا در خصوص شرایط رشتهاش ادامه داد: مهمترین مقامی که در مسابقات قهرمانی آسیا کسب کردیم مهرماه ۱۴۰۲ در کشور سنگاپور بود که بعد از ۲۷ سال دوم آسیا شدیم، او اضافه کرد: شنا و واترپلو مخصوص کشورهای غربی ازجمله اروپا است. این ورزش در ایران به جایگاه خوبی رسیده و مسئولان باید کمک کنند تا نام این ورزش بهتر و برتر شناخته شود چرا که میتواند در مسابقات مختلف مقام کسب کند.
در چند سال اخیر وضعیت این رشته بهتر از قبل شده و فدراسیون برنامهریزیهایی در خصوص تاسیس مدرسه و باشگاه انجام داده که تمام فعالیتها موجب جذب بازیکن شده است. هر چه در این رشته فعالیت داشته باشیم میتوانیم مسابقات بیشتر و بازیکنان آمادهای در هر رده سنی برای تیم ملی پرورش دهیم.
خوشبخت با بیان اینکه در شهر اصفهان سرمایهگذارهای بسیاری وجود دارند و انتظار ما اسپانسر شدن برای این ورزش است، خاطرنشان کرد: نبود اسپانسر برای ما و تمام خانوادهها شرایط را طاقتفرسا کرده و بسیاری از ورزشکاران به دلیل حمایت نشدن مالی از این ورزش کناره گرفتند.
وی تاکید کرد: رشته ورزشی واترپلو به حمایت کننده نیاز دارد. حرف اول در همه ورزشها را هزینه بازگو میکند، بزرگترین فعالیتی که اداره کل و هیئت شنا انجام داد این بود که تعداد ورزشکاران را در این حرفه بیشتر کنند، به طوری که بتوان آنها را در رشته ورزشی نگه داشت در حال حاضر در اصفهان لیگ برتر نیز نداریم.
حمایت نکردن باعث فروپاشی میشود
ملیپوش اسبق واترپلو درباره تیمداری این رشته در بخش بانوان نیز توضیح داد: در بخش بانوان هم تیم شنا و واترپلو در اصفهان را داریم و خوب فعالیت میشود، حمایت نشدن از این ورزش باعث فروپاشی تیمها میشود. دغدغه اصلی چه در فعالیت بانوان و چه در آقایان، اجارههای استخر است. ما به جای اینکه بر برنامههای تمرینی و پیشرفت ورزشکاران متمرکز باشیم باید مانند اجاره نشینها نقل مکان کنیم.
خوشبخت درباره اینکه شاهد شرکت بانوان در مسابقات شنا اصفهان هستیم و بیشتر از این به دلیل محدودیتهایی که ورزش واترپلو دارد نمیتوان تلاش کرد، تاکید کرد: تیم ملی برای بانوان نداریم اما امیدواریم همه مدارسی که الان در آقایان کار میکنند یک بخش برای بانوان نیز بگذارند.
ماجرای تیم ملی و حذفی پرحاشیه
خوشبخت در پاسخ به ایسنا درباره جریان کنار گذاشته شدنش از تیم ملی آن هم با فاصله کمی که تا بازیهای آسیایی مانده بود، اینطور شروع کرد: ۱۵ سال سابقه ملی و از حدود ۱۵ سالگی بازی در سطح تیمهای ملی را شروع کردم. بعد از حدود چهار، پنج سال به انتخاب کمیته فنی واترپلو با توجه به بازیهای درخشانم در لیگ و آمادگی بدنی دوباره به اردو تیم ملی دعوت شدم. پس از حدود ۶ ماه اردو میخواستیم به بازیهای آسیایی برسیم که کادر فنی تیم ملی طی این ۶ ماه ۲دوبار عوض شد. پس از مسابقات جهانی آلمان دیگر تمایلی به حضور در تیم ملی نداشتم و بازگشتنم کار سختی بود، اما از من خواستند که به تیم کمک کنم. من نیز همیشه خود را سرباز تیم میدانم و اگر جایی به من احتیاج داشته باشند و دعوت کنند، حتما کمک خواهم کرد. دوباره به روند سخت تمرینات ملی بازگشتم. واترپلو جز سختترین رشتهها است و برای کسی که چند سالی دور بوده بازگشت دوباره کار سختی است. دو ماه قبل از بازیهای آسیایی مربی خارجی به تیم آمد که کمکهای بسیار خوب تکنیکی و تاکتیکی به تیم کرد. در اردو آمادگی صربستان که به فاصله یک ماه تا بازیهای آسیایی مانده بود، به من اعلام شد که در ترکیب تیم نیستم! انتظار داشتم حداقل به خاطر سن و سابقهای که دارم، آمادگی بالا و نظمی که در تمرینات داشتم، حتی اگر میخواستند شاگردان خودشان را به تیم بیاورند زودتر به من میگفتند یا حتی اصلا من را دعوت نمیکردند. شاید انقدر ناراحت نمیشدم.
بازیهای آسیایی یکی از بزرگترین اهداف زندگی ورزشی من بود، اغلب رقابتهای آسیایی را شرکت کرده بودم و بازیهای آسیایی تنها هدف مانده من بود. در بازیهای آسیایی ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ تمام اردوها را حضور داشتم، اما تیم به دلیل برخی مسائل مدیریتی اعزام نمیشد. این تیم به قدری خوب بود و حمایتهایی که انجام شد باید نتیجه میگرفت. تمام شرایط برای تیم مهیا شد که به نتیجه برسد، اما به دلیل نبود دو و سه بازیکن و عدم تمرکز لازم نتیجه مطلوب حاصل نشد.
یکی از دلایل کنار گذاشتن من بالا بودن سنم بود، در حالی که اکنون در اوج تجربه و آمادگی بدنی کنار گذاشته شدم. در تیم قزاقستان بازیکنانی حاضر بودند که نزدیک ۴۰ سال داشتند و توانستند با تجربهشان بازی را دربیاورند. این رشته سرعتی و قدرتی است، اما تجربه حرف اول را میزند. نیاز دارد که بازیکن جوان و باتجربه در کنار هم باشند تا تیم نتیجه بگیرد.
مربی تیم ملی باید در حد بازیکنان باشد
خوشبخت با تاکید بر اینکه باید در این قسمت از ژاپن الگوبرداری کنیم، تصریح کرد: آنها هیچوقت مربی خارجی نمیآوردند اما برای مربیان داخلی برنامه دارند. مربی را به کشورهای صاحب سبک اعزام میکنند تا با علم روز آشنا شود برای ایران نیز باید همینطور شود. مربیان خوبی داریم ولی باید زمان برای کسب تجربه و آشنایی با علم روز داده شود. یک جورهایی باید مربی در حد بازیکنان تیم باشد تا از او حساب ببرند. مربی تیم ملی باید باسابقه باشد و یا حتی کلاسهای آموزشی برون مرزی برود، زیرا نمیتوان با علم ۲۰ سال پیش به تیم ملی کمک کرد. فدراسیون واترپلو در این موضوع کمک کرده و مربی صربستانی برای آموزش مربیان ردههای سنی آورده شد که به مسابقات ردهها کمک زیادی کرد. همچنان باید فدراسیون کمک کند که مربیان داخلی کلاس خارجی و بینالمللی ببینند و پس از آن نیمکت تیم ملی انتخاب شود، به ویژه در تیم ملی بزرگسالان. گاهی بازیکن از لحاظ تجربه ۱۰ سال از مربی بالاتر است و همین امر میتواند در تیم اختلاف ایجاد کند.
تیم بزرگتر واقعی میخواهد
این بازیکن باتجربه اصفهان مشکل اساسی تیم ملی واترپلو را نبود هماهنگی میان بازیکنان و اختلافات جزئی میان آنها دانست و گفت: کاپیتان خوبی برای تیم انتخاب شد و بزرگتری میکرد، اما این تیم یک بزرگتر واقعی لازم داشت که بتواند تیم را در موقعیتهای حساس جمع کند. این تیم در بازیهای آسیایی هانگژو این مورد را کم داشت. کاپیتانی در واترپلو مسئولیت سنگینی دارد و متاسفانه اختلافات درون تیمی زیاد شد.
تصمیم دوباره برای بازگشت به تیم ملی؟
خوشبخت خودش را سرباز تیم ملی معرفی کرد که از حاشیه دوری میکند و تاکید کرد: من همیشه خودم را سرباز تیم ملی میدانم و دوست دارم زیر این پرچم افتخارآفرینی کنم. زندگی من واترپلو است و اگر از من کمک بخواهند با دل و جان کمک میکنم، اما اگر بدانم باز هم حاشیهای قرار است ایجاد شود، قطعا خودداری خواهم کرد.
جرقه پیشرفت واترپلو زده شده است
او با اشاره به فعالیتش در مربیگری تصریح کرد: حدود ۸ سالی است که در بخش باشگاهداری رشته واترپلو باشگاه داریم که از حدود سن ۶ سال تا حد مسابقات ردههای سنی آموزش میبینند تا بتوانیم با کمک هیئت شنا چراغ واترپلو را در اصفهان روشن کنیم.
امسال هشت نماینده از باشگاه ما برای اردوی تیم ملی زیر ۱۷ سال برای مسابقات آسیایی فیلیپین دعوت شدند. یکی از مربیان تیم ملی نیز از اصفهان است که اتفاق خوبی برای پیشرفت واترپلو است و جرقه آن زده شده، امیدوارم بیشتر خبرهای خوش از این رشته باشد و قول میدهم بدنه اصلی تیم ملی همچون ۱۵ سال قبل از بازیکنان اصفهان باشد، البته در صورتی که حمایتهای اداره کل و هیئت شنا ادامهدار باشد.
سخن پایانی؟
تمام تلاش من این است که نزدیکانم را به ورزش علاقمند کنم و حتی به رقیبانم نیز کمک میکردم تا رشته واترپلو بزرگ شده و به چشم بیاید. همیشه دوست دارم این رشته در ایران جایگاه خوبی داشته باشد و واقعا از نتیجه نگرفتن تیم در بازیهای آسیایی ناراحت شدم. امیدوارم این ورزش بزرگتر از همیشه شود و جایگاه بهتری از قبل پیدا کند.
انتهای پیام